اولدوز
ساعت 11:2 صبح شنبه 88/10/12
احکام جزائى تورات
احکام جزائى تورات بشرح زیر است :
1- اگر کسى خدایان دیگر را عبادت کند، باید او را سنگسار نمایند.
2- کسى که اسم یهوه را کفر گوید، باید او را سنگسار نمایند.
3- هر کس براى غیر یهوه قربانى کند، البته هلاک گردد.
4- افراد و اقوام بیگانه را از دم شمشیر بگذرانید.
5- اگر کسى پدر و مادر خود را کتک زد، باید کشته شود.
6- کسى که پدر و مادر خود را لعنت کند، باید کشته شود.
7- فرزندى که به نصایح پدر خود گوش ندهد و مسرف و میگسار باشد، باید سنگسار شود.
8- هر کس انسانى را بزند و او بمیرد، باید کشته شود.
9- هر کسى که انسانى را بکشد، باید کشته شود.
10- قتل همسایه را از راه مکر، قصاص قتل دارد.
11- جماع با زن و مرد و حیوان ، جزاى قتل دارد.
12- ازدواج با مادر و دختر یا با محارم ، حرام است و جزاى قتل دارد.
13- لاطى و ملوط باید کشته شوند.
14- اگر دختر کاهنى زنا کند، باید در آتش سوخته شود.(213)
15- زانى و زانیه باید کشته شوند (زناى محصنه و غیر آن ).
16- مردى که منکر بکارت زن خود است و زن نتواند بکارت خود را ثابت کند، آن زن باید سنگسار شود.
17- اگر مردى در صحرا با دخترى که نامزد دارد زنا کند، باید کشته شود.
18- هر کس در روز شنبه کار کند، باید کشته شود.
19- هر کس آدمى را بدزدد یا بفروشد یا در دستش یافت شود، باید کشته شود.
20- اگر گاوى انسانى را بکشد و صاحبش از سابقه شاخ زدن گاوش آگاه باشد، گاو و صاحب آن باید کشته شوند.
21- زن جادوگر و صاحب اجنه را باید کشت .
22- کسى که از رفتن به تبعیدگاه خوددارى مى کند، باید کشته شود.
23- هر کس سهوا فردى را بکشد، باید به یکى از شش شهر که اختصاص به این گونه قاتلان دارد، تبعید شود (سه شهر در این طرف رود اردن و سه شهر در آن طرف رود اردن ).
24- کسى که انجام و اجراى حکمى از احکام برایش مقدور و یا آسان نباشد، باید طبق فتواى کهنه (روحانیون ) به مکانى که یهوه برگزیده ، برود.
25- زنى که در هنگام دعواى شوهرش با فرد دیگرى ، عورت آن مرد را بگیرد، باید دستش قطع شود.
26- اگر کسى صدمه به دیگرى بزند، باید مقابله به مثل شود. جان در عوض جان ، چشم بجاى چشم ، دندان بجاى دندان ، دست بجاى دست ، پا بجاى پا، داغ به جاى داغ ، زخم بجاى زخم و...
27- انسان شریر که مستوجب تازیانه است ، باید چهل تازیانه زده شود)
28- اگر مردى با دخترى که نامزد ندارد، نزدیکى کند، پنجاه مثقال نقره به پدر دختر باید بپردازد و در تمام عمر از آن دختر نگهدارى کند.
29- اگر پدر مایل به این ازدواج قهرى نباشد، به گرفتن پول اکتفا مى کند.
30- اگر مردى به زنش تهمت بزند و نتواند ثابت کند، باید صد مثقال نقره بدهد.
31- اگر کسى در نزاعى دیگرى را ناقص العضو کند، باید خرج معالجه و بیکارى او را ادا کند.
32- اگر گاوى فرد انسانى را کشت و صاحبش از شاخ زدن آن گاو بى اطلاع بوده ، باید دیه مقتول را بپردازد.
33- کسى که چیز مقدسى را سهوا بخورد، باید یک پنجم به آن اضافه کرده و به کاهن دهد.
34- اگر مردم در نزاع ، زن حامله اى را بزنند و آن زن سقط جنین کند، غرامتى را که شوهر زن تعیین مى کند باید بپردازند.
35- اگر گاوى غلام یا کنیزى را شاخ بزند، صاحب گاو باید سى مثقال نقره به صاحب غلام یا کنیز بدهد.
36- کسى که چاهى بکند و گاوى در آن بیفتد، باید عوض آن را بدهد و مرده گاو از آن او باشد.
37- اگر گاو شخصى ، گاو همسایه را بزند و آن بمیرد، گاو را فروخته و قیمت آن را با گاو مرده ، بین آن دو تقسیم نمایند و اگر معلوم شود که صاحب گاو از شاخ زدن مطلع بوده ، گاو به عوض گاو داده شود.
38- کسى که در مرتع دیگرى مواشى خود را بچراند، از بهترین تاکستان خود باید عوض بدهد، و اگر غله و مزرعه را بسوزاند، عوض آن را نیز باید بدهد.
39- اگر امانتى را دزد ببرد و آن دزد دستگیر شود، باید دو برابر آن را رد کند. و اگر امین در امانت ، خیانت نمود، دو برابر پس مى دهد و اگر گاو یا گوسفند با وجود مراقبت شخص امین بمیرد، نباید عوض بدهد؛ ولى اگر مواظبت نکرد، عوض آن را باید بدهد.
40- اگر کسى گاوى را بدزدد، پنج برابر و اگر گوسفندى را بدزدد، چهار برابر باید بدهد. و اگر وجه نقدى را بدزدد، دو برابر باید بدهد. و اگر گاو یا گوسفند زنده در دست آن دزد پیدا شود، دو برابر آن را باید به صاحبش رد نماید.
41- کسى که حیوانى را بزند که بمیرد، عوض آن را باید بدهد.
42- مقتولى که قاتلش شناخته نشود، نزدیکترین افراد به منطقه جنایت باید قربانى بدهند.
43- اگر کسى غفلتا براى کارى قسم بخورد و به اشتباه خود اعتراف کند، باید قربانى بدهد.
44- کسى که سهوا درباره اشیاء مقدس گناه کند، باید قربانى بدهد.
45- شاهدى که از شهادت خوددارى کند، گناه کرده ، باید قربانى بدهد.
46- اگر دزدى قبل از طلوع فجر در حال دزدى کشته شود، حکمى بر قاتل نیست .
47- اگر دزد چیزى نداشته باشد، باید او را بفروشند.
48- شهود باید دو یا سه نفر باشند.
49- شهادت در برخى موارد واجب است . اگر شهادت نداد، باید قربانى کند.
50- شاهدان باید افراد بى طرف باشند و خلاف واقع را نگویند.
51- مجازات شاهد دروغگو، همان مجازات متهم است .
52- اگر شاهدى بر جرم در کار نباشد، متهم باید سوگند یاد کند.
53- اگر زن زناکار براى اثبات گناه او گواهى نباشد، کاهن (روحانى ) آب لعنت تلخ به او نوشانیده ، اگر آن آب شکمش را بالا آورد، خیانتش روشن مى شود.
54- اگر غلام عبرى شش سال خدمت کرد، در سال هفتم باید آزاد شود؛ مگر آن که مایل به ماندن باشد.
55- اگر غلامان و کنیزان از دیگر اقوام باشند، باید که تا ابد مملوک یهودیان باشند.
56- کسى که غلام یا کنیزى را بزند و او بمیرد، از او انتقام گرفته شود؛ ولى اگر یکى دو روز زنده بماند، از او انتقام گرفته نمى شود.
57- اگر کسى چشم غلام یا کنیز خود را کور کند، به عوض آن باید آزاد شود.
58- اگر کسى دختر خود را به کنیزى بفروشد، هر گاه مولایش که او را براى خود نامزد کرده نپسندد، او را فدیه دهد و به اقوام دیگر نفروشد.
59- مستوجب زناى با کنیز، سیاست است ؛ ولى سنگسار نشود.
60- غلامى که از آقاى خود فرار کند، او را به آقایش باز نگردان ، بلکه در یکى از شهرها که مى پسندد، ساکن شود و بر او جفا نشود.
در دین یهود اعدام در اشکال گوناگون اجرا مى شود:
به دار آویختن ، سنگسار کردن ، سوزاندن ، با تیر زدن ، شمشیر زدن ، قطعه قطعه کردن ، از کوه به زیر انداختن و در دریا غرق کردن .(215)
باتشکراوولدووز...
¤ نویسنده: یه نفر
ساعت 12:2 عصر پنج شنبه 88/10/10
علامه مطهری در کتاب پنج میقات خود مینویسد:
«جامعه مانند دریاست .تاارام است همه چیز در جای خود ثابت است اما همینکه طوفانی شد وموجها سر براوردند بسیار ی ازچیزهایی که زیر اب دفن شده اند بالا میایند وروی اب قرار میگیرد وبسیاری از چیز هایی که روی اب هستند در اعماق دریامدفون میشوند .
درواقعجامه وقتی دچار بحرانها وانقلابهای فکری میشود نه تنها شخصیتهابالا وپایین میروندافرادی از قله به قعر درهکشیده میشوند وسقوط میکنندوافرادی دیگر نیز بر فراز قله ها قرار میگیرند ...ودر این موقع ارزشها دچار بهران میشود» .
ما اگر در تاریخ اسلام مطالعه داشته باشیم میتوانیم شاهد صعودونزول ارزشهای اسلامی در لحظه های خاص تاریخی باشیم ...
بانگاهی اجمالی به جامعه امروز میتوان خیلی از اینانسانهایی که در سطح اب بودن را مشاهد ه کرد که درحال غرق شدن هستندوتا چندی بعد هیچ اثری از انها باقی نخواهد ماند.ودر قعر دریا بخاک سپرده میشوند در طول تاریخ هم انسانهای زیادی بودند که باوجود خدمات بسیاری که انجام دادن ولی در قعر خاطرات نوادگان خودشان هم جایی ندارند چه برسدبه بقیه ودر عوض انسانها ازاده ای هم بودنکه در نقطه مقابل قرار داشتندوشاید حتی با یک عمل خود توانسته اند خودراابدی کنند ودر خاطرات همیشگی بمانند واقعا تاریخ عرصه عبرت اموزی است وتنها انسانهای بی خردهستندکه از ان عبرت نمیگیرند
در اخر متاسفم از انسانهایی که خدماتی برای این انقلاب هم انجام دادند اما با عمل نابخردانه خودشان خودرابه قعر نیستی وفراموشی کشاندند ...
لبیک یا خامنه ای ...
¤ نویسنده: یه نفر
ساعت 9:16 صبح پنج شنبه 88/10/10
¤ نویسنده: یه نفر
ساعت 9:3 صبح پنج شنبه 88/10/10
لوئى پاستور، طبیعى دان، شیمى دان و کاشف میکرب و یکى از بزرگترین خدمتگزاران جامعه بشریت در روز بیست و هفتم دسامبر سال 1822 میلادى در دهکده دول واقع در کوهستانهاى ژورا در فرانسه متولد شد.
زمانى که پاستور هنوز کودک بود، خانوادهاش به آربوآ کوچ کرد. شغل پدرش دباغى بود و با اینکه او زندگى فقیرانهاى داشت، نسبت به تحصیل فرزندش توجه زیادى مىنمود. اگر پدر لوئى پاستور آرزومند ترقى و پیشرفت او نبود شاید وى سراسر عمر خود را در دباغخانه سپرى کرده بود.
پدر پاستور مىگفت: فرزندش باید به مدرسه برود و مرد باسوادى گردد، اما لوئى پاستور با بى علاقگى به دبستان مىرفت و آموزگارانش او را کودن مىدانستند و او را دلسرد مىکردند! بالاخره با اصرار و پافشارى پدرش دوره دبستان را به پایان رسانید و براى ادامه تحصیلاتش به دانشسراى پاریس رفت. در دانشسرا بسیار ناراحت بود و احساس غربت مىکرد، ولى به هر حال با مشکلات فراوانى تحصیلات خود را ادامه داد و بعدها به دانشگاه سوربن رفت.
پاستور در سال 1848 با برانگیختن اعجاب استادان خود، در ردیف آنان قرار گرفت و با دریافت دکترا، به سمت استاد شیمى دانشگاه استراسبورگ انتخاب گردید.
در همین دوران لوئى پاستور شیفته دختر رئیس دانشگاه شد و طى نامهاى تقاضاى ازدواج خود را به عنوان رئیس دانشگاه نوشت، که این نامه از جمله جالبترین نامههاى تاریخ است!
او نوشته بود:
... من ثروتمند نیستم، فقط انسانى هستم ایستاده، که قلبى پاک، شریف و مهربان در سینهام مىطپد و از نعمت سلامتى هم برخوردار مىباشم...
بالاخره پاستور در سال 1852 ازدواج نمود و در همین دوران آزمایشهاى اساسى خود را شروع کرد.
پاستور در حالى که در شهر دیژون فیزیک و در استراسبورگ شیمى تدریس مىکرد، اندیشه کشف آفت آب جو و شراب از ذهنش دور نمىشد و او را سخت به خود مشغول کرده بود.
شیمى دانهاى آن دوران، علت تحول شراب را نمىدانستند و تلاشهاى آنان براى پى بردن به علت این تحول به جایى نمىرسید. پاستور از کوشش بى نتیجه و نافرجام دانشمندان خسته و نومید نشد و با همتى بلند و روحى امیدوار در صدد انجام یک کار بزرگ بود، با پشتکار و علاقه، به آزمایشهاى گوناگون پرداخت و از جمله به وسیله میکروسکوپ آزمایشى روى نمونه آب جو ضایع شده انجام داد و در سال 1852 میلادى کتاب معروف خود رإ؛88 در مورد تخمیر نوشت.
با انتشار این کتاب، پاستور شهرت فراوانى یافت، لذا در سال 1857 که دانشگاه جدیدى در شهر لیل تاسیس گردید، پاستور را به سمت ریاست دانشکده علوم آن دانشگاه انتخاب کردند.
پاستور با اینکه در دانشکده علوم، کارهاى زیادى داشت و وظائف سنگین و خطیر ریاست دانشکده را انجام مىداد و تقریبا تمام وقت او، توسط دانشکده پر شده بود، در عین حال آزمایشهاى خود را هم چنان ادامه مىداد و پس از مدتى مطالعه و تفکر و تجربه، به این نتیجه رسید، که ممکن است عمل تخمیر به علت وجود و عملکرد بعضى از موجودات زنده ریز باشد.
وى با آزمایش هایى که روى شیره چغندر انجام داد، درستى نظریه خود را ثابت کرد، که موجودات ذره بینى و زندهاى هستند که به صورت کپک باعث تخمیر آب جو مىشوند!
و در ماه اوت سال 1857 در جلسه آکادمى علوم لیل علاوه بر اثبات نظریه خود، ثابت کرد که مخمر احتیاج به اکسیژن دارد، تا این موجودات زنده ذرهبینى بتوانند زندگى کنند و تولید مثل نمایند.
هم چنین ثابت نمود، پس از مرگ موجودات زنده، این موجودات زنده ذرهبینى، روى جسد مرده قرار مىگیرند و با وجود اکسیژن و محیط مساعد به زاد و ولد مىپردازند و جسد مرده را متعفن کرده و اندک اندک آن را تجزیه مىنمایند. آن گاه باقى مانده جسد مرده، به مصرف تغذیه نباتات و حیوانات دیگر مىرسد و به این طریق جسد مرده، به اشکال مختلف به زندگى خود ادامه مىدهد.
در سال 1865 کرم ابریشمهاى ولایات جنوبى فرانسه و چند منطقه دیگر بر اثر عارضه مرموزى از بین رفت و مردم این مناطق را که تنها درآمدشان، از راه تربیت کرم ابریشم بود، از این منبع درآمد محروم ساخت. پاستور همراه با دوستش درما به جنوب فرانسه رفت، تا علت این عارضه مضر را کشف نماید، اما در همین هنگام بود که پدرش در ژوئن سال 1865 و پسرش کامیل در سپتامبر همان سال و دخترش سیسیل در تابستان بعد زندگى را بدرود گفتند. طولى نکشید که خودش هم دچار بیمارى شدیدى گردید و بنیهاش ضعیف شد، ولى خوشبختانه قبل از آنکه حادثهاى برایش پیش آید، حالش بهتر شد.
پاستور به محض بهبودى نسبى، به جنوب فرانسه عزیمت نمود و پس از مدتها تحقیق و مطالعه کشف کرد، که یک نوع باسیل موذى، موجب آن همه آفت و خسارت مىگردد و راه کشتن این نوع باسیل را هم پیدا کرد.
پاستور میکرب بیمارىهاى مختلف را به مدت یک هفته کشت مىداد سپس آن را به حیوانات تزریق مىکرد و با این نوآورى خود، جان هزاران گاو و گوسفند را از مرگ حتمى نجات داد.
پاستور این شیوه درمان را در مورد مرغها نیز بکار بست و نتیجه بسیار موثر و مفیدى گرفت.
در سال 1880 دامپزشکى فرانسه، دو سگ هار را براى پاستور فرستاد و او بعد از مدت کوتاهى، میکرب مرض هارى را شناخت و در ششم ژوئیه همان سال، پسربچه نه سالهاى به نام ژوزف میستر را که یک سگ هار به سختى او را گزیده بود، با تزریق سرمى که خود ساخته بود، درمان کرد و او را نجات داد.
در سال 1888 انستیتو پاستور را در پاریس بنیان نهاد و بعدها از روى آن، انستیتوهاى زیادى در دنیا ایجاد شد. این موسسات تاکنون جان میلیونها نفر را از مرگ و بیمارى نجات دادهاند.
لوئى پاستور مردى ساده، متواضع و مهربان بود و هدفى جز خدمت به جامعه بشریت و پیشرفت علم و دانش نداشت و از دنیاطلبى منزه بود. وى در سال 1895 میلادى پس از هفتاد و سه سال زندگى افتخارآمیز و به یادگار گذاشتن کشفیات مفید و ارزشمند خود، در حوالى پاریس درگذشت و جسد او را در زیرزمین انستیتو پاستور - محلى که مخصوص دفن دانشمندان و نوابغ بزرگ است - به خاک سپردند. - 333 چهره درخشان، ج 1، ص 272؛ نوابغ علوم، ج 1، ص 108. ?
¤ نویسنده: یه نفر
ساعت 8:55 صبح چهارشنبه 88/10/9
¤ نویسنده: یه نفر
:: بازدید امروز ::
23
:: بازدید دیروز ::
0
:: کل بازدیدها ::
281953
:: درباره من ::
:: لینک به وبلاگ ::
:: آرشیو ::
ارشیو مطالب
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
دی 88
بهمن 88
اسفند 88
فروردین 89
آبان 89
:: اوقات شرعی ::
:: لینک دوستان من::
عاشق آسمونی
سفیر دوستی
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
برو بچه های ارزشی
MOHAMMAD.HAHSEMI86@YAHOO.COM
دکتر علی حاجی ستوده
عشق بی انتها
در فراق گل نرگس
:: لوگوی دوستان من::
:: خبرنامه وبلاگ ::