سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اولدوز


ساعت 10:50 صبح چهارشنبه 88/10/2

این خلکان مى گوید در هنگامى که ابونصر بن سیف الدوله وارد شد در حضور او جمعى از علما و فضلا در تمام علوم گرد آمده بودند، فارابى به طور ناشناس و متفکرا به جمع آنها در آمد، به هنگام ورود کمى درنگ نمود و سیف الدوله خطاب به تازه وارد که فارابى بود گفت : بنشین ، فارابى در پاسخ گوید: آنجا که شاءن من است بنشینم یا آنجا که تو مى گوئى ، امیر گفت : آنجا که شاءن توست ، فارابى از میان جمعیت به صدر مجلس رفت تا رسید به جایگاه امیر، آنگاه امیر را کنار زد و جایش نشست . سیف الدوله به غلامان و خدمتگزاران که بر بالاى سرش ایستاده بودند به زبان محلى که فقط امیر و غلامان بدان واقف بودند گفت : این شیخ اسائه ادب نمود من از او سؤ الاتى خواهم کرد اگر از جواب عاجز ماند شماها او را از مجلس برانید، فارابى خطاب به همان زبان کرد و گفت : اى امیر کمى درنگ نما که امور به عواقب آنهاست . سیف الدوله در شگفت آمد و به فارابى گفت : مگر تو این زبان را مى دانى ، گفت : بلى و هفتاد زبان دیگر... آنگاه بحث علمى از فنون مختلف شروع گردید در هر مورد فارابى با آرامى اظهار نظر مى نمود چنانکه سخن او از نظر عمق و استدلال فوق سخنان دیگران از علماء حاضر در محضر بود...
سیف الدوله امر به احضار هنرمندان و موسیقى دانان نمود. بنابراین استادان در هر رشته از موسیقى در محضر امیر گرد آمدند و به انواع ملاهى و آهنگ ها در دستگاههاى مختلف مشغول شدند ولى در هر قسمت فارابى بر نوازندگان خرده گرفت . امیر به او گفت : تو این صنعت را مى دانى ؟
فارابى گفت : بلى ، سپس از خریطه خود قطعاتى بیرون آورد، از آنها ترکیبى خاص بساخت و به نواختن شروع نمود آن طور که همه حاضران در جلسه به خنده آورد و سپس آهنگ بنواخت که همه را به گربه آورد، بعدا ترکیبى دیگر از قطعات ساخته و به نواختن مشغول شد چنانکه همگى به خواب عمیق فرو رفتند حتى غلامان و دربانان که در این موقع همه را ترک نمود و از مجلس خارج شد، مورخین مى نویسند این همان قانونى است که از ابتکارات و اختراعات فارابى است.باتشکر اوولدووز




¤ نویسنده: یه نفر

نوشته های دیگران ( )